به عنوان روانشناس بالینی شما با افراد در هر سنی در زمینه طیف وسیعی از مشکلات روانی در سلامت روانی و جسمی کار خواهید کرد. این می تواند شامل اضطراب، افسردگی، روان پریشی، اختلالات شخصیت، اختلالات خوردن، اعتیاد، ناتوانی های یادگیری و مسائل خانوادگی یا روابط باشد.
روانشناسان بالینی با افراد و همچنین تیم ها و سازمان ها برای توسعه و حمایت از عملکرد روانشناختی کار می کنند. این رشته علم روانشناسی را با درمان مشکلات پیچیده انسانی ادغام می کند و آن را به یک انتخاب شغلی هیجان انگیز برای افرادی تبدیل می کند که به دنبال کار در یک زمینه چالش برانگیز و پر ارزش هستند. در این مقاله توضیح کاملی راجع به روانشناسی بالینی ارائه شده است.
رشته روانشناسی بالینی چیست
رشته روانشناسی بالینی، رشته ای است که تحقیقات و تکنیک های روانشناختی را در محیط های "بالینی" به کار می گیرد. طبق یک تعریف ساده روانشناسی بالینی، مطالعه افراد، با مشاهده یا آزمایش، با هدف ترویج تغییر است. به این رشته بالینی گفته می شود، زیرا شامل مشاهده و کار مستقیم با بیماران در کلینیک ها و محیط های مرتبط است.
با این حال، شاغلان رشته روانشناسی بالینی ممکن است به عنوان بخشی از تیمی از سایر مددکاران بهداشتی یا اجتماعی نیز کار کنند. روانشناسان بالینی با افراد، خانواده ها و سایر گروه ها در مکان هایی مانند مراکز مشاوره، مدارس و بیمارستان ها ملاقات می کنند. آنها در کلینیک های سلامت روان جامعه و مراکز خدمات جانبازان تمرین می کنند.
اکثر مراجعین به میل خود به دنبال خدمات روانشناختی هستند. اما گاهی اوقات روانشناسان بالینی توسط دادگاه ها یا شرکت های بیمه منصوب می شوند تا ارزیابی های روانشناختی را انجام دهند که قضاوت های قانونی را ارائه می دهد. بنابراین روانشناسان بالینی سلامت روان زندانیان را در زندان ارزیابی می کنند. در هر موقعیت یا محیط بالینی، آنها باید شنوندگان خوبی باشند، مهارت بالایی داشته باشند و بتوانند اختلالات روانی را تشخیص دهند و درمان ارائه دهند. کار بالینی آنها مستلزم سازماندهی آنها نیز می باشد، زیرا جمع آوری داده ها و نگهداری سوابق دقیق جلسات مراجع بخشی از کار است.
تاریخچه روانشناسی بالینی
تاثیرات اولیه در زمینه روانشناسی بالینی شامل کارهای روانکاو اتریشی زیگموند فروید است. او یکی از اولین کسانی بود که بر این ایده تمرکز کرد که بیماری روانی چیزی است که با صحبت کردن با بیمار قابل درمان است، و این توسعه رویکرد گفتار درمانی او بود که اغلب به عنوان اولین استفاده علمی از روانشناسی بالینی ذکر می شود.
روانشناس آمریکایی لایتنر ویتمر اولین کلینیک روانشناسی را در سال 1896 با تمرکز ویژه بر کمک به کودکان دارای ناتوانی یادگیری افتتاح کرد. همچنین این ویتمر بود که برای اولین بار اصطلاح "روانشناسی بالینی" را در مقاله ای در سال 1907 معرفی کرد. ویتمر، دانشجوی سابق ویلهلم وونت، روانشناسی بالینی را به عنوان مطالعه افراد، با مشاهده یا آزمایش، به قصد ترویج تغییر تعریف کرد.
تا سال 1914، 26 کلینیک دیگر که به روانشناسی بالینی اختصاص داده شده بودند، در ایالات متحده تاسیس شد. امروزه روانشناسی بالینی یکی از پرطرفدارترین زیر شاخه های روانشناسی و بزرگترین حوزه اشتغال در روانشناسی است. روانشناسی بالینی در طول دوره جنگ جهانی اول با نشان دادن سودمندی ارزیابی های روانشناختی توسط پزشکان تثبیت شد. در سال 1917، انجمن روانشناسی بالینی آمریکا تاسیس شد، اگرچه تنها دو سال بعد با تاسیس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) جایگزین شد.
در طول جنگ جهانی دوم، روانشناسان بالینی برای کمک به درمان آنچه در آن زمان به عنوان موج گرفتگی شناخته می شد، که اکنون به عنوان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شناخته می شود، دعوت شدند. در طول دهه 1940، ایالات متحده هیچ برنامه ای نداشت که مدرک رسمی در روانشناسی بالینی ارائه دهد. اداره کهنه سربازان ایالات متحده تعدادی برنامه آموزشی در سطح دکتری راه اندازی کرد و تا سال 1950 بیش از نیمی از تمام مدارک دکترای در سطح روانشناسی در حوزه روانشناسی بالینی اعطا شد. این رشته به رشد فوق العاده خود ادامه داده است و امروزه تقاضا برای روانشناسان بالینی همچنان قوی است.
رویکرد های روانشناسی بالینی
روانشناسان بالینی که به عنوان روان درمانگر کار می کنند اغلب از رویکردهای درمانی متفاوتی هنگام کار با مراجعان استفاده می کنند. در حالی که برخی از پزشکان بر روی یک چشم انداز درمانی بسیار خاص تمرکز می کنند، بسیاری از آنها از آنچه به عنوان "رویکرد التقاطی" یاد می شود استفاده می کنند. این شامل استفاده از روش های نظری مختلف برای ایجاد بهترین برنامه درمانی برای هر مراجع است. برخی از رویکرد های نظری عمده در روانشناسی بالینی شامل موارد زیر هستند.
1رویکرد روان پویشی
این دیدگاه از آثار فروید رشد کرد. او معتقد بود که ضمیر ناخودآگاه نقش مهمی در رفتار ما دارد. روانشناسانی که از درمان روانکاوی استفاده می کنند ممکن است از تکنیک هایی مانند تداعی آزاد برای بررسی انگیزه های زمینه ای و ناخودآگاه مراجع استفاده کنند.
2دیدگاه شناختی رفتاری
این رویکرد از روانشناسی بالینی از مکاتب فکری رفتاری و شناختی ایجاد شده است. روانشناسان بالینی که از این دیدگاه استفاده می کنند، به چگونگی تعامل احساسات، رفتارها و افکار مراجع می پردازند. درمان شناختی رفتاری (CBT) اغلب بر تغییر افکار و رفتارهایی که به پریشانی روانی کمک می کند، تمرکز دارد.
3دیدگاه انسان گرایانه
این رویکرد روانشناسی بالینی ناشی از کار متفکران انسان گرا مانند آبراهام مزلو و کارل راجرز است. این دیدگاه به طور کلی تری به مراجع نگاه می کند و بر مواردی مانند خودشکوفایی متمرکز است.
تفاوت بین روانشناسی بالینی و روانپزشکی
رشته های روانشناسی و روانپزشکی اغلب اشتباه گرفته می شوند، زیرا هر دو اختلالات روانی و عاطفی را درمان می کنند. برای تعریف بهتر روانشناسی بالینی از روانپزشکی، توجه به تفاوت در آموزش و روش های مورد استفاده در این رشته ها ضروری است. روانشناسان مراجعینی را درمان می کنند که بیماری روانی آنها ممکن است نتیجه آسیب های عاطفی گذشته یا سایر تاثیرات منفی باشد. درمان ها در روانشناسی بالینی معمولا شامل حل مشکلات با استفاده از گفتار درمانی به عنوان مشاور سلامت روان و سایر تکنیک های غیرپزشکی است. روانشناسان بالینی پزشک نیستند، اما در عوض دارای مدرک دکتری یا فوق لیسانس در روانشناسی هستند.
هنگامی که اختلال مراجع به عدم تعادل در شیمی مغز یا دلایل فیزیولوژیکی دیگر نسبت داده می شود، در این هنگام است که یک روانپزشک وارد عمل می شود. روانپزشکان عموما دارای مدرک کارشناسی نیز روانشناسی هستند و بنابراین بسیاری از درمان های شناختی-رفتاری را که روانشناسان بالینی استفاده می کنند، می شناسند. اما آن ها از طریق رشته پزشکی اقدام می کنند که در درمان بیماری های روانی به صورت پزشکی تخصص دارند. در حالی که اکثر روانشناسان نمی توانند دارو تجویز کنند، روانپزشکان می توانند.
تفاوت روانشناسی بالینی با درمانگری و مشاوره
بسیاری از افراد از اصطلاحات روانشناس بالینی، درمانگر و مشاور به جای یکدیگر استفاده می کنند. این قابل درک است، زیرا متخصصان در آن زمینه ها اغلب نقش های مشابهی را انجام می دهند. آنها در محیط های مشابهی کار می کنند، از مدارس و بیمارستان ها گرفته تا مطب های خصوصی و برای این کار باید پروانه کار داشته باشند. آنها معمولا جلسات بالینی با مراجعان برگزار می کنند تا به آنها کمک کنند تا یک برنامه درمانی ارائه دهند و اختلالات روانی و رفتاری را حل کنند. آنها ممکن است آزمایش های روان شناختی انجام دهند و درمان های شناختی مناسب و راهبردهای مقابله ای را تجویز کنند.
با این حال، الزامات آموزشی عادی و آموزش بالینی برای رشته روانشناسی بالینی بالاتر است، زیرا درمانگران معمولا باید فقط مدرک کارشناسی ارشد داشته باشند. در حالی که درمانگران ممکن است بیماران مبتلا به بیماری های روانی را با مدرک کارشناسی ارشد خود درمان کنند، اما آنها اغلب با مراجعینی کار می کنند که این اختلالات را ندارند. افرادی که با سوء مصرف مواد، مشکلات زناشویی یا تراژدی شخصی دست و پنجه نرم می کنند، اغلب به دنبال درمانگر به جای روانشناسان بالینی هستند.
برای تشخیص تفاوت بین روانشناسی بالینی و مشاوره، می توان گفت که شاخه بالینی بر آسیب شناسی روانی یعنی مطالعه اختلالات روانی متمرکز است. از طرف دیگر، روانشناسان مشاوره به بیماران یا مراجعان کمک می کنند تا استرس های عاطفی، اجتماعی و فیزیکی زندگی خود را برطرف کنند.
تمرکز روانشناسی بالینی بر چیست
روانشناسی بالینی خدمات سلامت روان را برای افراد در هر سنی و از هر طبقه ای ارائه می دهد. روش ها و تکنیک ها ممکن است از تمرین به تمرین متفاوت باشد. اما تمرکز روانشناسی بالینی بر بررسی سلامت روان مراجعان از طریق ارزیابی و آزمایش روانشناختی و ارائه مداخلات مناسب است. علاوه بر این فعالیت های اولیه، روانشناسان بالینی گاهی تحقیقات انجام می دهند و به عنوان مشاور عمل می کنند. در اینجا نگاهی دقیق تر به وظایف اولیه روانشناس بالینی می اندازیم.
ارزیابی کردن
در کمک به بازیابی سلامت روان، روانشناسان بالینی تقریبا همان روندی را دنبال می کنند که پزشکان در بازیابی سلامت جسمانی دنبال می کنند. آنها ابتدا باید بفهمند که مشکل چیست و چه چیزی باعث آن شده است. بنابراین روانشناس بالینی برای تشخیص مشکل سلامت روان مراجعه کننده را ارزیابی می کند. این کار به چند روش انجام می شود.
-
در یک مصاحبه تشخیصی، روانشناس بالینی سوالاتی می پرسد که به مراجع فرصت می دهد تا در مورد خودش صحبت کند. این سوالات به این می پردازند که مراجع چه فکری می کند، احساس می کند و چه می کند و چگونه گذشته بر زمان حال تأثیر می گذارد.
-
ارزیابی رفتاری به روانشناس بالینی اجازه می دهد تا رفتار مراجع را مشاهده و ارزیابی کند. این ارزیابی ممکن است الگوی رفتاری را نشان دهد که نشان دهنده وجود اختلال و بیماری روانی است.
-
ممکن است تست های روانشناختی استاندارد شده برای اندازه گیری یک اختلال روانی داده شود. اینها آزمون های رسمی هستند که اغلب به صورت چک لیست و پرسشنامه ارائه می شوند، مانند تست افسردگی بک یا اضطراب بک.
مداخله کردن
بر اساس آنچه ارزیابی ها نشان می دهند، روانشناس مداخله یا درمان روان شناختی را توصیه می کند. رویکرد های مختلفی برای درمان وجود دارد. برخی از روانشناسان بالینی یک روش را بر روش های دیگر ترجیح می دهند. اما ممکن است رویکرد های متعددی در درمان مراجعه کننده به کار گرفته شود. صرف نظر از اینکه چه رویکردی استفاده می شود، درمان ها به جلسات متعدد نیاز دارند.
مشاوره
علاوه بر درمان مراجعان، گاهی اوقات سایر متخصصان و سازمان های بهداشتی با روانشناسان بالینی ارتباط می گیرند. ممکن است از آنها خواسته شود در طرح های بهداشتی جامعه همکاری کنند یا به روشی دیگر تخصص ارائه دهند.
تحقیق کردن
با وجود اینکه روانشناسان بالینی معمولا بیشتر وقت خود را با مراجعان می گذرانند، اما به طور مداوم از آخرین تحقیقات استفاده می کنند. آنها همچنین ممکن است تحقیقات اصلی را بر اساس داده هایی که جمع آوری کرده اند انجام دهند.
سوالات متداول
1- روانشناسی بالینی چیست؟
طبق یک تعریف ساده روانشناسی بالینی، مطالعه افراد، با مشاهده یا آزمایش، با هدف ترویج تغییر است که در متن مقاله توضیح داده شده است.
2- تاریخچه روانشناسی بالینی چیست؟
تاثیرات اولیه در زمینه روانشناسی بالینی شامل کارهای روانکاو اتریشی است که در متن مقاله شرح کامل آن ارائه شده است.
3- رویکرد های روانشناسی بالینی چیست؟
روانشناسان بالینی که به عنوان روان درمانگر کار می کنند اغلب از رویکردهای درمانی متفاوتی هنگام کار با مراجعان استفاده می کنند که در متن مقاله شرح داده شده است.
پاسخ مشاور: بله
پاسخ مشاور: خیر تفاوت دارن، روانپزشکی ابتدا فرد باید هفت سال پزشکی بخواند
پاسخ مشاور: بالینی بازار کار بهتری دارد