شما هرگز از دو فردی که ازدواج می کنند، کسی را شادتر ندیدید. آن ها یک شب رویایی برای خود می سازند، کلی عکاس و فیلم بردار می آورند و غذاهای بسیار لذیذ سرو می کنند. در نهایت هم خودشان را برای یک سفر خوب به عنوان ماه عسل آماده می کنند. اما متاسفانه در نهایت بسیاری از این زوجین از هم جدا می شوند و مناسب هم نیستند.
طبق آمار پنجاه درصد از افرادی که ازدواج می کنند در نهایت طلاق می گیرند. اگر می خواهید پیوندتان دوام بیاورد، باید ویژگی هایی داشته باشید که تضمین کنند رابطه شما پایدار خواهد بود. متاسفانه انواعی از افراد وجود دارند که هرگز نباید ازدواج کنند. آنها برای ماندگاری یک ازدواج مناسب نیستند. در این مقاله در مورد این که چه افرادی نباید ازدواج کنند، صحبت شده است.
آیا حتما باید ازدواج کرد
آیا برای خوشبختی نیاز به ازدواج دارید؟ اکثر مردم، اگر واقعا در مورد آن فکر می کردند، باید اعتراف کنند که پاسخ این سوال منفی است. مطمئنا برای بسیاری از افرادی که ازدواج را انتخاب می کنند، چه از نظر فیزیکی و چه از نظر احساسی، مزایایی دارد. اما مجرد ماندن هم مزایایی نیز دارد. از انعطاف پذیری اجتماعی گرفته تا استقلال مالی، بسیاری از مردم هنگام انتخاب تنهایی از استقلال خود لذت می برند.
اساس ازدواج در طول زمان دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. در گذشته ازدواج به عنوان یک ضرورت برای تشکیل خانواده و تامین امنیت مالی زن و شوهر تلقی می شد. در بسیاری از فرهنگ ها، ازدواج راهی برای کسب موقعیت اجتماعی و انجام وظایف مذهبی یا فرهنگی افراد بود.
با این حال در سال های اخیر، کاهش نرخ ازدواج در بسیاری از نقاط جهان مشاهده شده است. این کاهش به عوامل مختلفی از جمله تغییر در نگرش های اجتماعی، افزایش دسترسی زنان به آموزش و فرصت ها و عوامل اقتصادی نسبت داده شده است. به عنوان مثال، افراد مجرد 25 تا 34 ساله که هرگز ازدواج نکرده اند، اکنون 46 تا 45 درصد از افراد متاهل بیشتر است، که یک تغییر آشکار نسبت به یک دهه قبل است.
در نتیجه این تغییرات، نهاد ازدواج تکامل یافته و در بسیاری از جوامع کمتر رواج یافته است. در حالی که ازدواج هنوز بخش مهمی از بسیاری از فرهنگ ها و مذاهب است، دیگر تنها یا بهترین راه برای افراد برای ایجاد روابط بلندمدت و متعهدانه دیده نمی شود. در بسیاری از موارد، زوج ها زندگی مشترک یا بچه دار شدن قبل ازدواج یا حتی بدون آن انتخاب می کنند و نقش ها و انتظارات سنتی مرتبط با ازدواج تغییر کرده است.
در مجموع، نهاد ازدواج در طول زمان دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و اهمیت آن در گذشته زیاد بوده و در سال های اخیر کاهش یافته است. این تغییرات منعکس کننده چشم انداز اجتماعی و اقتصادی در حال تحول و همچنین تغییر نگرش ها و ارزش ها است.
چه افرادی نباید ازدواج کنند
ویژگی های خاصی وجود دارد که باید مراقب آنها باشید، زیرا با شروع زندگی مشترک می توانند زندگی شما را پس از ازدواج به جهنم تبدیل کنند. برخی شخصیت ها مناسب ازدواج نیستند و عموما جدایی را تجربه می کنند. در اینجا افرادی که نباید ازدواج کنند را شرح داده ایم.
افراد نابالغ
از بین افرادی که نباید ازدواج کنند، افراد نابالغ ازدواج را سخت می کنند. اینها افرادی هستند که بزرگ نشده اند، برخی ممکن است هرگز بزرگ نشوند. اگر شما اینگونه عمل می کنید، از نوع پیتر پن هستید که می خواهد برای همیشه جوان بماند. آنها هرگز نمی خواهند بزرگ شوند و با قبض ها و مسئولیت ها کنار بیایند. آنها می خواهند هر شب مثل مجرد بودن با دوستان خود بیرون بروند.
اگر هر دو نابالغ باشند، ممکن است هر دو چنین زندگی کنند. آنها با دوستان خود بیرون می روند، سرگرم می شوند و از یکدیگر غافل می شوند. آنها بدون هیچ مراقبتی در دنیا کلی بدهی دارند. سپس یک بحران اتفاق می افتد و هیچکس نمی خواهد به این مرحله برسد و فرد بالغ باشد. آنها خود را به بدهی می اندازند و هیچ کدام نمی توانند آن را حل کنند. آنها دیگری را به خاطر مشکلات مالی در ازدواج خود سرزنش می کنند. آنها شروع به دعوا می کنند و با هم بودن دیگر سرگرم کننده نیست.
افراد دروغگو
او گاهی اوقات دروغ می گوید و نسبتا همسر پنهانکار است. "اما من او را دوست دارم". نه! هرگز با کسی که خیلی رازدار است حتی با شما، ازدواج نکنید. این نوع افراد گاهی رازهای زشت بزرگی را پنهان می کنند که می تواند زندگی شما را زیر و رو کند. گاهی اوقات، دروغگوهای بیمارگونه آنقدر دروغ می گویند که انگار واقعیت است. نه تنها افراد درگیر بلکه حتی شما نیز در نهایت صدمه خواهید دید زیرا حقیقت همیشه غالب است و ما نمی دانیم چه کرم هایی در زیر آن صخره پنهان وجود دارد.
افراد متظاهر
یکی از افرادی که نباید ازدواج کنند، متظاهران اند، افرادی هستند که چیز دیگری می گویند اما کار دیگری انجام می دهند. کاری که او انجام می دهد خوب است اما وقتی ما همین کار را انجام می دهیم قضاوت می شویم و اشتباه است. پس در ازدواج با این افراد خیلی مراقب باشید و خودتان ببینید. بعد از مدتی آزاردهنده می شود زیرا ریاکاری می تواند در سطح شخصی نیز به سراغ شما بیاید.
نقش قربانی داشتن
دسته بزرگی از مردم وجود دارند که مدام ناله می کنند. آنها نقش قربانی را بازی می کنند و نسبتا بسیار منفی هستند. اگر کسی در گذشته به او صدمه زده باشد، آن را رها نمی کند و باز هم روی او تاثیر می گذارد. حالا آنها این مسائل را پیش خودشان نگه نمی دارند. آنها مدام خواهند گفت که هر اشتباهی که امروز مرتکب می شوند به خاطر شخص دیگری است. دیوارهای قربانی آنها خیلی بلند است و شما واقعا نمی خواهید از آن سیم خاردار چند متر بالاتر بپرید.
افراد خودشیفته
آدم های خودشیفته درد دارند. در ابتدا برخی افراد آن را جالب می دانند، آن را با اعتماد به نفس و حتی زیبا می بینند، اما در نهایت شما می خواهید فرار کنید. آنها فکر می کنند که جهان به دور آنها می چرخد و آنها نقطه ثقل، مرکز جهان هستند. آنها تصور کرده که هرگز اشتباه نمی کنند ولی شما حتما اشتباه می کنید. معمولا آدم های منتقدی بوده و انعطاف پذیری کمی هم دارند. یک خودشیفته نمی تواند بپذیرد که اشتباه می کند و وقتی دیگران سعی می کنند نیازهایشان را برآورده کنند، دچار عصبانیت شدید می شوند. واضح است که اینها ویژگی هایی نیستند که شما در یک شریک طولانی مدت به دنبال آن هستید.
این کسی است که توانایی همدلی با اطرافیان خود را ندارد. برای یک دقیقه در رابطه با یک خودشیفته فکر کنید، هر زمان که آسیب دیدید، به حمایت نیاز دارید یا روی آنها حساب می کنید تا احساس خود را در نظر بگیرید، آنها در کنار شما نیستند. بدون درک واقعی، بدون صمیمیت با عرض پوزش، بدون توجه. قطعا این رابطه ای نیست که شما می خواهید.
افراد نامطمئن
چنین افرادی احساسات را از شما می کند و حتی اگر با شما ازدواج کنند، همیشه نسبت به تعهد خود مطمئن نیستند. آنها همیشه در حصار شما هستند، مهم نیست که چه کاری انجام دهید. آنها همان افراد منفی ای هستند که برای سلامتی خود باید از آنها دوری کنید.
مشاجره و اختلاف نظر در هر رابطه سالمی اتفاق می افتد. (این هم چیز خوبی است؛ اگر به رابطه اهمیت نمی دادید با شریک زندگی خود دعوا نمی کردید.) یک فرد باید از امکانات احساسی برای مبارزه منصفانه برخوردار باشد، نه کسی که با کوچکترین نشانه ای از اختلاف نظر هیجانی برخورد می کند. هر دو شریک باید مهارت عاطفی را داشته باشند که فضایی را برای احساسات و دیدگاه های طرف مقابل نگه دارند. اگر فرد در اولین نشانه دعوا منفجر شود و تهدید پایان دادن به رابطه را مطرح کند، یک پرچم قرمز بزرگ است. محرک های عاطفی ما فرصت هایی هستند برای کشف احساسات و نزدیک تر شدن، نه دلایل خودکار برای زیر سوال بردن سازگاری شما یا رابطه. پرسیدن این سوالات در این ازدواج درست است: "آیا حتی در لحظات گرم و پر استرس، احساس امنیت می کنم؟ و آیا شریک زندگی من هم همین احساس را دارد؟" و اگر پاسخ منفی است، دلیل آن را دریابید.
افراد دوستدار تنهایی
ضروری است که هر دوی شما خارج از رابطه خود زندگی کنید. اما اگر با کسی هستید که با تنهایی خیلی خوب است، او اشاره می کند که در زندگی خود به شما نیازی ندارد، آن را به عنوان نشانه خروج خود در نظر بگیرید. حقیقت این است که کمی وابستگی در یک رابطه چیز بدی نیست. همه انسان ها خواهان ارتباط و رابطه هستند، این یک نیاز ذاتی برای مردم است. یک فرد بیش از حد مستقل ممکن است بگوید که یک رابطه می خواهد اما در واقع فضای زندگی خود را برای دو نفر ایجاد نمی کند. مهم نیست که چه باشد، شما نمی توانید به این دلیل که آنها به شما اجازه نمی دهند نزدیکتر شوید. هر چه بیشتر نیاز داشته باشید، آنها را بیشتر از خود دور می کنید. در نهایت، شما نمی خواهید با این نوع فاصله عاطفی در یک رابطه کنار بیایید.
افراد دارای اعتیاد
اگر شما یا شریک زندگیتان به مواد مخدر و یا الکل وابسته هستید این ازدواج پایان خوشی ندارد. برخی از علائم وابستگی عبارتند از:
-
یکی از شما برای فرار از مشکلات یا نگرانی ها از مواد مخدر یا الکل استفاده می کند.
-
مصرف مواد مخدر یا الکل همیشه در ذهن شماست.
-
شما نمی توانید بدون مواد مخدر یا الکل سرگرم شوید یا استراحت کنید.
-
نسبت به روابط مهم بی توجه می شوید.
-
شما به تنهایی یا مخفیانه می نوشید.
-
فردی که به مواد مخدر و الکل وابسته است، فرد آزاد نیست. رابطه عاشقانه آنها با شیشه یا مواد مخدر است.
اختلالات و بیماری روانی
برخی از اختلالات روانی بیشتر از سایرین طلاق را پیش بینی می کنند. به عنوان مثال افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بالاترین میزان طلاق را داشتند. (اختلال شخصیت نمایشی معمولا شامل مقدار زیادی رفتار توجه جویانه، همراه با احساسات به سرعت در حال تغییر است.) افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید نیز در صدر فهرست قرار دارند.
شرایطی مانند اختلال دوقطبی، اضطراب اجتماعی و افسردگی می تواند روابط عاشقانه را دشوار کند و برخی از افراد در حالی که یاد می گیرند با علائم کنار بیایند و گزینه های درمانی موثر را پیدا کنند، تردید دارند که آیا می توانند شریک خوبی باشند یا رابطه سالمی داشته باشند. اما مهم است که بدانیم افراد مبتلا به بیماری های روانی جدی می توانند از روابط عاشقانه سالم و طولانی مدت لذت ببرند و همسر آن ها باید از شریک زندگی خود حمایت کنند.
سوالات متداول
1- آیا حتما باید ازدواج کرد؟
اساس ازدواج در طول زمان دستخوش تغییرات چشمگیری شده است و امروزه همه ازدواج نمی کنند که در متن مقاله شرح داده شده است.
2- چه افرادی نباید ازدواج کنند؟
ویژگی های خاصی وجود دارد که باید موقع ازدواج با یک فرد مراقب آنها باشید که در متن مقاله توضیح کامل آن ارائه شده است.
3- کدام بیماری های روانی مناسب ازدواج نیستند؟
برخی از اختلالات روانی بیشتر از سایرین طلاق و ازدواج ناموفق را پیش بینی می کنند که در متن مقاله توضیح داده شده است.
پاسخ مشاور: اگر به درمانگر مراجعه کند و روی خودش کار کند می تواند مناسب باشد
پاسخ مشاور: خیر مشکلی نیست چون با رواندرمانی قابل حل است