قبل از اینکه حتی یک کودک را درست بشناسیم، چیزهای خاصی در مورد آن ها می دانیم، نیاز های ذاتی آنها. همه انسان ها یک گروه قابل پیش بینی از نیازها دارند. بدیهی است که همه ما نیازهای جسمانی یا بقا مانند نیاز به خواب، غذا، آب، راحتی و گرما داریم. تعجبی ندارد که بدانیم مکانیسم های بیولوژیکی تنظیمی در بدن ما وجود دارد که به ما کمک می کند تا این نیازها را در تعادل نگه داریم.
چیزی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد این است که علاوه بر این گروه از نیازهای فیزیکی، ما با مجموعه ای از نیازهای روانی متولد می شویم که برای آنها فرآیندهای داخلی تنظیم داخلی نیز داریم و به آن ها نیاز های اساسی گفته می شود. در این مقاله در مورد نیاز های اساسی از نظر گلاسر صحبت می کنیم.
نیاز های اساسی چیست
نظریه های زیادی در مورد نیاز های انسان وجود دارد. احتمالا نام نیاز های هرم مزلو را شنیده اید. این یک نظریه است. کارل راجرز، یکی از متخصصان روان درمانی، با مفروضات اصلی نظریه مزلو موافق بود، اما افزوده ای داشت، اینکه ما همچنین برای رشد به "شرایط رشد" نیاز داریم تا در روابط خود حضور داشته باشیم. توسعه و خودشکوفایی این شرایط رشد عبارتند از: توجه مثبت بدون قید و شرط (پذیرفته شدن و قضاوت نشدن)، همسویی (صداقت، افشاگری، درستکاری) و همدلی (شنیده شدن، درک شدن). به عقیده راجرز، ما در روابطی که شرایط رشد در آنها وجود دارد، رشد کرده و بالفعل خواهیم شد.
نظریه راجر در مورد شخصیت این است که رفتار ما به مفهوم خودمان گره خورده است که توسط تجربیات ما در طول سال های شکل گیری هویت شکل می گیرد و اینکه دیگران چگونه ما را ارزیابی می کنند (یا فکر می کنیم دیگران چگونه ما را ارزیابی می کنند). اما در کنار این ها نظریه دیگری هم هست نظریه انتخاب ویلیام گلاسر و پنج نیاز اساسی.
ویلیام گلاسر (1925 - 2013) روان درمانگر و روانپزشکی بود که استدلال می کرد که ما با شخصیت های دست نخورده متولد می شویم و این شخصیت از پنج نیاز اساسی تشکیل شده است، بقا، قدرت، عشق و تعلق، آزادی و سرگرمی. نیازها کاملا خنثی هستند نه مثبت و نه منفی. انتخاب هایی که برای برآوردن آن نیاز ها انجام می دهیم، همان چیزی است که ما روی آن کنترل داریم و انتخاب های ما می توانند مفید یا غیر مفید باشند، اما نیازهای ما قابل تغییر هستند و همچنین هرگز مشکلی ایجاد نمی کنند. اگر آنها را با هم مقایسه کنید، می بینید که برخی از موارد مشابه با سلسله مراتب نیازهای مزلو وجود دارد.
پنج نیازی اساسی گلاسر
به گفته دکتر گلاسر، همه رفتارها هدفمند هستند. بهترین تلاش ما در آن زمان، با توجه به دانش و مهارت های کنونی مان، برای برآوردن یک یا چند نیاز اساسی انسانی است، نیاز هایی که در طول زمان تکامل یافته و بخشی از ساختار ژنتیکی ما شده اند. این نیازها انگیزه کلی هر کاری است که انجام می دهیم.
نیاز به بقا
این به بقای ما به عنوان یک گونه مربوط می شود، بنابراین چگونه می خواهیم نسل بشر را ادامه دهیم، از خود در برابر آسیب محافظت کنیم و غیره. همچنین شامل امنیت و نحوه اطمینان از ایمن بودنمان است. مثلا در بسیاری مواقع ما حاضر به ریسک پذیری نبوده و وارد موقعیت هایی که نمی دانیم چه اتفاقی می افتد، نمی شویم. همچنین ما برای بسیاری کار ها برنامه ریزی می کنیم. این یک نیاز فیزیولوژیکی است که شامل همه چیزهایی است که برای حفظ زندگی نیاز دارید، مانند سلامتی، سرپناه و تغذیه. رابطه جنسی برای تولید مثلی شامل بقای گونه است. مولفه روانی این نیاز شامل احساس امنیت و ایمن بودن است.
نیاز به قدرت
نیاز زیاد به قدرت از شما یک آدم بزرگ نمی سازد. «قدرت» شامل احساس ارزشمند بودن، احساس مهم بودن، احساس اینکه در حال کمک به چیزی هستید که به آن دست می یابید. شما می توانید با تبدیل شدن به یک سیاستمدار یا مدیر عامل یا با رسیدگی به باغ خود، یا با گرفتن مدرک، یا با خواندن یک قطعه شعر برای مخاطبان برای اولین بار، یا با تمیز کردن اتاق زیر شیروانی، نیاز به قدرت خود را برآورده کنید.. خیلی وقت ها افراد باید بر کاری که انجام می دهند و زمان انجام آن کنترل داشته باشند. گاهی افراد کمال گرا و بسیار سازمان دهنده و رهبر هستند.
این به این معنی نیست که آن ها به دنبال رئیسجمهور شدن هستند و سعی در جذب همراه دارند. این فقط به این معنی است که می دانند این بخشی از وجودشان و نیاز اساسی درون آن ها است، باید سعی کنند آن را بپذیرند و انتخاب های مفیدی برای رفع آن نیاز داشته باشند.
نیاز به عشق و تعلق
این شامل ارتباط با خانواده، گروه های دوستی، گروه های کاری، همکاران، همسایگان، گروه های سرگرمی و غیره است. داشتن نیاز شدید به دادن و دریافت محبت به این معنی نیست که شما محتاج یا نیازمند هستید. این ها فقط رفتارهایی هستند که برای رفع نیاز انتخاب شده اند. انتخاب های مفید زیادی وجود دارد که افراد برای برآورده کردن این نیاز انجام می دهند، مانند برقراری ارتباط با دوستان و خانواده بیشتر از افراد کم نیاز. همه ما باید احساس کنیم که مورد توجه قرار می گیریم و بتوانیم از دیگران مراقبت کنیم.
نیاز به آزادی
آزادی شامل خودمختاری شما، داشتن فضای خود، مدیریت زمان خود، جهت گیری زندگی شما و مستقل بودن است. آزادی یعنی اینکه بتوانیم آزادانه بدون محدودیت حرکت کنیم. خلاقیت نیز بخشی از این نیاز است. این نیاز را می توان به دو صورت مشاهده کرد: رهایی از درد، خجالت، قلدری، کنترل دیگران و آزادی برای انتخاب خود در زندگی.
نیاز به تفریح
لذت و تفریح کردن، البته به یاد داشته باشید که آنچه برای برخی سرگرم کننده است ممکن است برای برخی دیگر وحشتناک باشد، بنابراین فقط از این راهنما برای ترسیم نحوه زندگی خود استفاده کنید، نه دیگران. همه انسان ها نیاز اساسی به تفریح دارند و به دنبال لذت بردن از کاری هستند که انجام می دهند. لذت بردن همچنین می تواند پاداش یادگیری چیزهای جدید باشد. ما از طریق سرگرمی ها و فعالیت های اوقات فراغت به دنبال لذت هستیم، اما نیاز به لذت بردن از کار خود را نیز به دنبال دارد.
تئوری انتخاب گلاسر چیست
تئوری انتخاب هم یکی از نظریه های ویلیام گلاسر است. نظریه انتخاب بر کنترل فرد بر احساسات و اعمال خود تاکید دارد. تعارض به این دلیل به وجود می آید که ما فقط می توانیم رفتار خود را کنترل کنیم. نظریه ویلیام گلاسر این مفهوم را می آموزد که همه رفتار ها انتخاب می شوند. تئوری انتخاب گلاسر بیان می کند که تمام رفتارهای انسانی ناشی از تمایل به ارضای پنج نیاز اساسی انسان است.
نظریه ویلیام گلاسر استدلال می کند که هر کاری که ما انجام می دهیم برای برآوردن یک (یا چند) از این پنج نیاز اساسی است. با افزایش کنترل خود، می توانیم انتخاب های بهتر و مسئولانه تری داشته باشیم. تئوری انتخاب توصیه می کند که هفت عادت ارتباطی مرتبط را برای استفاده در همه روابط بپذیرید. این شامل:
-
حمایت کردن
-
تشویق کردن
-
پذیرش
-
اعتماد کردن
-
احترام گذاشتن
-
صحبت در مورد اختلافات
از طرف دیگر، تئوری انتخاب هفت عادت جدا کننده را آشکار می کند که روابط را از بین می برد. این عادات مهم تئوری انتخاب برای کنترل افراد استفاده می شود و در نهایت منجر به سوء تفاهم و رنجش می شود. آنها عبارتند از:
-
انتقاد کردن
-
سرزنش کردن
-
شکایت کردن
-
آزار دادن
-
تهدید کردن
-
تنبیه کردن
-
رشوه دادن، پاداش برای کنترل
همه ما انتخاب می کنیم که از عادات اتصال یا قطع ارتباط در روابط خود استفاده کنیم. روابط شاد و مثبت از انتخاب عادت های ارتباطی به وجود می آیند. نظریه انتخاب همچنین بر ده اصل اساسی تاکید دارد. ما قبلا اصل اول را دیده ایم، انسان ها فقط می توانند رفتار خود را کنترل کنند. دوم این است که تمام چیزی که از دیگران می دهیم یا می گیریم اطلاعات است. شماره سه این است که همه مشکلات روانی طولانی مدت مشکلات رابطه هستند. اصل چهارم این است که ما باید حداقل یک رابطه رضایت بخش داشته باشیم. بقیه عبارتند از:
گذشته ارتباط زیادی با شخصیت ما دارد، اما ما را زندانی نمی کند.
ما توسط پنج نیاز ژنتیکی هدایت می شویم.
ما این نیازها را با ساختن "جهان های با کیفیت" برآورده می کنیم.
همه رفتارها شامل چهار جزء است: کنش، احساس، تفکر و فیزیولوژی.
تشخیص اینکه همه ما رفتار خود را کنترل می کنیم، آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.
ما فقط کنترل مستقیم بیش از حد و تفکر را داریم، اما می توانیم کنترل غیرمستقیم بر احساس و فیزیولوژی را از طریق آنها بدست آوریم.
نظریه های ویلیام گلاسر بر مفهوم دنیای کیفیت تاکید دارند. دنیای کیفیت جایی در ذهن است که مردم تصاویر ذهنی از آنچه که مهم می دانند را در آن ذخیره می کنند. آنها ممکن است تصاویر مکان ها، چیزها، باورها و افرادی را که برایشان مهم است ذخیره کنند.
گلاسر معتقد بود که تصاویر در دنیای کیفیت افراد به آنها احساس خوبی می دهد و حداقل یک نیاز اساسی را برآورده می کند. این تصاویر نیازی به هماهنگی با استانداردهای جامعه ندارند و برای هر فرد منحصر به فرد هستند. ایده ما از زندگی کامل در دنیای کیفیت قرار دارد.
واقعیت درمانی با استفاده از اصول تئوری انتخاب ایجاد شد. هدف اصلی واقعیت درمانی این است که مراجع تصمیمات انطباقی بگیرند که به آنها کمک کند نیازهای اساسی انسانی خود را برآورده کنند. گلاسر فی نفسه به بیماری روانی اعتقاد نداشت. در عوض، مشکلات نتیجه اهداف محقق نشده بود. او معتقد بود که بیماری روانی بیانگر ناراحتی است. از آنجایی که تئوری انتخاب به اینجا و اکنون می پردازد، از مراجع خواسته می شود که به جای تکرار تجربیات گذشته، بر زمان حال تمرکز کند.
واقعیت درمانی بر رابطه مشتری و درمانگر تاکید دارد. تصور می شود که رابطه درمانی به عنوان الگویی برای سایر روابط در زندگی مراجع عمل می کند. در واقع، گلاسر معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی مشکلات رابطه هستند. وظیفه درمانگر این است که مراجع را به سمت انتخاب هایی هدایت کند که مثبت ترین نتایج بین فردی را به همراه داشته باشد.
سوالات متداول
1- نیاز های اساسی چیست؟
نظریه های زیادی در مورد نیاز های انسان وجود دارد مثل نیاز های هرم مازلو که در متن مقاله به طور کامل شرح داده شده است.
2- پنج نیازی اساسی گلاسر چیست؟
علاوه بر نیاز های فیزیکی، ما با مجموعه ای از نیاز های روانی هم متولد می شویم که در متن مقاله کامل توضیح داده شده است.
3- تئوری انتخاب گلاسر چیست؟
نظریه انتخاب بر کنترل فرد بر احساسات و اعمال خود برای رفع نیاز تاکید دارد که در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است.