فرزند پروری سخت ترین شغل دنیاست. متاسفانه والدین هر چقدر هم که تلاش کنند و نیت آن ها خوب باشد، گاهی اوقات فرزندان خود را ناامید و شرمنده می کنند. شرم یک احساس اولیه است که برای دور نگه داشتن ما از مشکلات و کمک به ما در زندگی هماهنگ با جامعه طراحی شده است. والدین در هر جامعه ای از این احساس برای ایجاد نظم و ساختار لازم استفاده می کنند.
شرمساری کودک، چه تصادفی و چه عمدی، مدتهاست که به عنوان یک روش انضباطی برای کنترل یا اصلاح رفتار آنها استفاده می شود. در حالی که این موضوع در گذشته در خانه نگهداری می شد، والدین بیشتر و بیشتری اکنون از فضای مجازی برای شرمساری فرزندان خود در رسانه های اجتماعی استفاده می کنند تا همه ببینند. در این مقاله در مورد شرمساری کودکان و کاهش شرم کودک توسط والدین صحبت می شود.
شرمندگی کودک چگونه است
وقتی صحبت از تعریف شرم به میان می آید، می تواند اشکال مختلفی داشته باشد و حتی ممکن است متوجه نشوید که دارید آن را انجام می دهید. اولین مورد، همانطور که ذکر شد، پست کردن شرمساری مستقیما در رسانه های اجتماعی است تا دنیا ببیند. شاید خشن ترین شکل افرادی که فرزند شما را حتی نمی شناسند اکنون به آنها می خندند، این روش برای به حداکثر رساندن میزان شرم برای دستکاری روانی و ایجاد تغییر شدید در رفتار آنها است.
راه دیگر این است که به جای تمرکز بر روی رفتاری که می خواهید تغییر دهید، کاری کنید که فرزندتان به طور کلی نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد. عباراتی که اغلب شنیده می شود مانند «مثل بچه ها رفتار نکن» در واقع روی رفتار مشکل ساز فرزندتان تمرکز نمی کند، در عوض پیامی که می شنوند این است که کلا بد هستند.
عوارض شرمساری کودکان
وقتی از شرم به عنوان یک تکنیک مدیریت رفتار استفاده می کنیم، این حس را برای کودکان ایجاد می کنیم که شهرت آنها از بین رفته است. با تلاش عمدی برای برانگیختن احساس گناه کودکان، یا شرمسار کردن کودک به خاطر اعمالش، به عنوان وسیله ای برای «قرار دادن او در جای خود» یا «اصلاح رفتارهایشان»، احساس شرمندگی ایجاد می کنیم. با این حال، شرم یک احساس بزرگ است و بسیاری از ما نمی توانیم آن را پردازش کنیم، بنابراین کم کم آشکار می شود.
به طور طبیعی، شرم ابزاری برای کمک به زنده ماندن در نظر گرفته می شد، با احساس شرم و گناه به طور طبیعی، زمانی که رفتار یا پاسخی نامناسب انجام می دادیم، مانند فریاد زدن بر سر یک دوست، یا گفتن چیزهای بد، به ما اجازه می دهد احساسات خود را بازتاب دهیم و رفتارهایمان را طوری تطبیق دهیم که به ما این امکان را بدهد که در ارتباط بمانیم. با این حال، این احساس گناه درونی است که ما تجربه کرده و منجر به تغییر می شود، وقتی رفتار نامناسبی داشته ایم، احساس گناه می تواند به ما کمک کند مهربان تر، با ملاحظه تر و دلسوزتر باشیم. احساس گناه تضاد بین رفتار ما و وجدان ماست. غالبا می توان به اشتباه باور کرد که با شرمسار کردن کودک، باعث می شود که او احساس گناه کند و همین واکنش را نشان دهد. اما این به ندرت اتفاق می افتد.
وقتی شرم به ما منتقل می شود، می تواند منجر به رفتارهای ناسازگار مانند دروغ گفتن، از بین بردن شواهد و محافظت از خود شود. در مقایسه، شرم آمیگدال را در مغز فعال می کند (پاسخ جنگ-فرار ما) و یک احساس پیچیده است که به خودآگاهی ما متصل است. قضاوت درونی را فعال می کند و با احساس بی لیاقتی و بد بودن همراه است.
در جایی که از شرم استفاده می شود و کودک بی گناه است آسیب بیشتری می زند. به عنوان مثال، فریاد زدن آنها به خاطر رفتاری که تقصیر آنها نبوده است (مثلا ترک مدرسه به دلیل سلامت روانی و شرمساری کودک به دلیل حضور کم) یا جایی که ما مرتکب اشتباهی شده ایم (مثلا کودک را جلو همسالانش تنبیه یا شرمسار کنیم، ئر حالی که ما وضعیت را اشتباه تفسیر کردیم).
در بلند مدت خطر این است که ما به اعتماد به نفس و عزت نفس کودکان آسیب دائمی وارد می کنیم و بر احساسشان نسبت به خود تاثیر می گذاریم. شرم باعث می شود کودکان احساس کنند که ناکافی هستند. این احساس تحقیر ایجاد می کند و باعث می شود خودمان را فقط در یک نور منفی ببینیم. مشکل شرم در این است که وقتی در کودکی از آن استفاده می کنیم، به بزرگسالی کشیده می شود.
راه های کاهش شرمساری کودک
کودکان اغلب به کمک والدین خود نیاز دارند تا وارد شرم سالم شوند و والدین ممکن است در الگوی شرمساری سمی قرار بگیرند که عملکرد خوب فرزندانشان را در بزرگسالی دشوار می کند. در ادامه راه های جلوگیری از شرمساری ناسالم کودکان مطرح شده است.
نگویید: چرا اینجوری رفتار میکنی؟
احساسات بخش جدایی ناپذیر زندگی ما انسان ها هستند. علاوه بر این، هم بزرگسالان و هم کودکان می توانند در مدیریت این احساسات مشکل داشته باشند. بسیاری از اوقات والدین فرزندان خود را متهم می کنند که دراماتیک هستند زیرا متوجه می شوند که آنها نسبت به موقعیت ها بیش از حد واکنش نشان می دهند و در نهایت از کلمات و عباراتی استفاده می کنند که حس بی لیاقتی را در ذهن کودک ایجاد می کند.
زیر سوال بردن یک طغیان عاطفی یا یک واکنش به طور منفی هنجارهای معمولی و قدیمی جامعه را هدایت می کند. این حق کودک را برای تخلیه احساسات سلب می کند. چنین اظهارنظر هایی بین الگو های رفتاری به اصطلاح قابل قبول و غیر قابل قبول مرزی ترسیم می کند و کودک نگرش درستی نسبت به پذیرش احساسات و برخورد مناسب با آنها ایجاد نمی کند. بگذارید کودک بداند که به جای تحمیل افکار ناگهانی چه کاری بهتر می شد انجام داد. این به کودک آموزش می دهد تا پاسخ ها را انتخاب کند و واکنش های تند را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
نگویید: الان گریه نکن!
این یکی دیگر از نظرات مهم است که در تضاد با ایده ایجاد هوش هیجانی است. وقتی والدین از فرزندان خود می خواهند که با لحن عصبانی گریه نکنند، این یک دستور مستقیم برای سرکوب احساسات کودک است. به عنوان بزرگسال، ما باید به فرزندان خود در مورد اهمیت احساسات در زندگی خود بیاموزیم. زیرا همه ما نیاز داریم که احساسات خود را چه خوب و چه بد بیان کنیم. خجالت کشیدن کودک به خاطر شخصیتی گریه کننده یا فریاد زدن، او را به شدت شرمنده می کند. این امر مشکلات بیشتری را در آینده تشدید می کند و شرمساری کودک منجر به مشکلات مادام العمر و از دست دادن غیرقابل برگشت عزت نفس می شود.
نگویید: مثل یک بچه کوچک رفتار نکن.
گفتن اینکه کودک نابالغ است راه دیگری برای آسیب رساندن به عزت نفس اوپ است. این باعث ایجاد فشار بر ذهن کودک شده و او شروع به باور می کند که چنین احساساتی بی ربط هستند. شناخت یک احساس اولین قدم برای مدیریت آن است. اما با زیر سوال بردن احساسات کودک، تاثیر منفی بر رفاه کلی عاطفی کودک ایجاد می کند.
نگویید: مدام ناامیدم می کنی!
راه های بهتری وجود دارد که به جای اینکه به کودک در مورد ناامیدی خود بگویید، به او بگویید که می توانست بهتر عمل کند. هرگز فرزندتان را زیر بار توقعات خود قرار ندهید. از آنجا که این باعث می شود کودک گیج شود و مطمئنا بیش از هر فایده ای ضرر دارد. حتی بدتر از آن است که مکالمه را به سطح مقایسه با خواهر یا برادر، هم مدرسه ای، بچه همسایه یا یکی از آشنایان ببرید. زیرا این امر شخصیت کودک را زیر سوال می برد و به شدت مخالف ایده پذیرش تفاوت های فردی در کودکان است. هر کودک یک شخصیت منحصر به فرد است و مهم است که آنها را به عنوان افرادی منحصربفرد بشناسیم تا به آنها کمک کنیم تا به عنوان افرادی شکوفا رشد کنند.
نگویید: تو نمیتونی اینکارو انجام بدی، من بهت کمک خواهم کرد!
تردید در توانایی کودک برای انجام یک کار، فرصت یادگیری از اشتباهات را از او سلب می کند. اجازه دهید فرزندتان از طریق روش های آزمون و خطا یاد بگیرد و فقط در صورت لزوم کمک کنید. ارائه کمک دائمی می تواند کودکان را وابسته و پر از شک به خود کند. آنها نمی توانند از فرصت های یادگیری تجربی بهترین استفاده را ببرند. به دنبال پشتیبانی حتی برای وظایف یا فعالیت های قابل مدیریت باشید. همه ما می خواهیم بچه هایمان یادگیرنده مستقلی باشند تا در مدرسه عملکرد بهتری داشته باشند. اما اگر به طور مداوم در همه کارها به آنها کمک کنیم، دیگر جایی برای ترویج عادات کاری مستقل در آنها وجود نخواهد داشت.
نگویید: بچه های دیگر این کار را نمی کنند.
ایجاد یک رقابت ناسالم با او یکی دیگر از راه های ایجاد شرمساری در کودکان است. این امر توانایی کودک را برای پذیرش خود با پتانسیل ذاتی مختل کرده و فشار زیادی بر کودک ایجاد می کند تا شبیه دیگران باشد. در مورد توانایی های فرزند خود اعتماد به نفس ایجاد کنید و در همه شرایط از مقایسه بی دلیل خودداری کنید.
قبل از اینکه بخواهید فرزندتان را شرمنده کنید، حتی در یک لحظه عصبانیت، سعی کنید یک قدم به عقب بردارید و از خود بپرسید که چرا و چه رفتاری را می خواهید مورد انتقاد قرار دهید. این یک روش عالی برای حذف شرم از زندگی شما است.
علائم شرمساری کودک چیست
در صورتی که نسبت به شرمندگی کودک خود آگاهی ندارید، علائمی هست تا آن را تشخیص داده و برای جلوگیری از آن اقدام کنید، زیرا ادامه دار شدن شرمساری کودک، منجر به شرم در بزرگسالی می شود. علائم شرمساری کودک عبارتند از:
-
پایین نگه داشتن سر
-
اجتناب از تماس چشمی
-
حساس بودن به پاسخ ها
-
ترس از احمق به نظر رسیدن، بنابراین حاضر به تعامل نیست.
-
درگیر نشدن در کار ها، در صورتی که اشتباه کنند.
-
خود را از فرصت ها دور می کنند، زیرا می ترسند در کانون توجه قرار بگیرند.
-
احساس اینکه آنها به اندازه کافی خوب نیستند.
-
احساس ناکافی بودن
-
عزت نفس پایین
-
تلاش نکردن، از ترس اینکه اشتباه کنند.
-
ارزش خود پایین
-
درماندگی
-
عمل کردن یا عصبانیت (که اغلب با مردان مرتبط است)
-
درونی کردن احساسات (که اغلب با زنان مرتبط است)
-
احساس طرد شدن
-
نگران بودن در مورد نظرات دیگران در مورد آنها
-
سرخ شدن یا عرق کردن
-
برای مثال اجتناب از حضور نداشتن در مدرسه در روز پاداش
-
سرزنش خود
-
نشخوار فکری شکست های قبلی یا نظرات دیگران
شرم می تواند منجر به اضطراب، افسردگی و پارانویا شود. همچنین با اختلالات خوردن، سوء مصرف مواد، آسیب رساندن به خود و رفتارهای مخرب همراه است.
شرمساری کودک در فضای مجازی
پست گذاشتن در یوتیوب، توییتر، اینستاگرام یا فیس بوک، تحقیر نهایی جدید است. استفاده از رسانه های اجتماعی را به ترکیب اضافه کنید و یک کوکتل بسیار ناسالم خواهید داشت. این همه در مورد نیاز والدین به اهمیت و شهرت 15 دقیقه ای آنهاست زیرا ویدیوی مخرب و تحقیر آمیز آن ها در فضای مجازی پخش می شود. این به نیاز والدین برای اهمیت خلاصه می شود و می توانید ببینید که این تحقیر عمومی چقدر می تواند برای فرزندانشان مضر باشد.
روزهایی که در اتاق نشیمن یا آشپزخانه شما نگهداری می شد گذشته است و اکنون می تواند در سرتاسر فضای مجازی پخش شود تا هرکسی ببیند. نه تنها با پیوستن به یک ردپای دیجیتالی بلکه به عنوان زخمی شدن قلب، روح و خاطرات آنها تا پایان عمر باقی خواهد ماند. شرمساری نه تنها به طور بالقوه مضر است، بلکه کودکان را در معرض خطر قرار می دهد. شکارچیان کودک آنلاین می شوند و به دنبال کودکان ناامن با اعتماد به نفس پایین می گردند. پدر و مادری که علنا کودک را شرمنده می کند، آسیب بسیاری زیادی از این طریق به او وارد کرده است. بنابراین در فضای مجازی نباید هر محتوایی از کودک خود قرار دهید.
سوالات متداول
1- شرمندگی کودک چگونه است؟
شرمساری کودک، چه تصادفی و چه عمدی، مدتهاست که به عنوان یک روش انضباطی برای کنترل یا اصلاح رفتار آنها استفاده می شود که در متن مقاله شرح داده شده است.
2- عوارض شرمساری کودکان چیست؟
وقتی شرم به ما منتقل می شود، می تواند منجر به رفتارهای ناسازگار مانند دروغ گفتن شود که در متن مقاله توضیح داده شده است.
3- راه های کاهش شرمساری کودک چیست؟
کودکان اغلب به کمک والدین خود نیاز دارند تا وارد شرم سالم شوند در متن مقاله حرف هایی که والدین نباید به فرزندان بزنند مطرح شده است.